ازدواج کار آسانی نیست؛ این را پدر و مادرهایمان می توانند به ما بگویند. خودمان هم از آمار روبه رشد طلاق در میان نسلی که با تفکرفراراز سختیها به جای ماندن و مبارزه کردن بزرگ شده اند، می توانیم این را بفهمیم . ازدواج کاری است که سخت بوده و انجامش نیاز به آموزش و تخصص دارد و در کنارش نیاز به جعبه ابزاری دارد که هروقت لازم شد، ابزار مناسب را دربیاوریم و به جنگ با مشکلاتش برویم. ازدواج خوب نیاز به مهارت دارد. این مهارت ها، همان ابزاری هستند که برای ساختن زندگی مشترکتان به آنها نیاز دارید. در اینجا ده مهارت را برایتان آورده ایم که برای داشتن یک ازدواج موفق به کارتان می آید؛ همچنین به شما می گوییم که هریک از این هارت ها چرا و کجا به دردتان خواهد خورد.
١. خودشناسی
مثل روز روشن است که شما اول باید بدانید چه کسی هستید تا بفهمید چه کسی به درد شما می خورد. این مهارت را باید خیلی زود به دست بیاورید؛ یعنی پیش از اینکه دل به کسی ببندید و احساسات بخواهد روی ملاکها و معیارهایتان برای ازدواج تاثیر بگذارد. مثلا اگرمن بدانم آدمی هستم که | نمی توانم دور از خانواده ام زندگی کنم، در مورد تصمیمم برای دل دادن به کسی که در شهر دوری زندگی می کند، تجدیدنظرمیکنم؛ یا اگربدانم ارزش های مذهبی برای من در اولویت اول هستند و روی بسیاری از تصمیماتم اثر می گذارند، می فهمم که باید در انتخاب همسر وسبک زندگی مشترکم این موضوع را در نظر داشته باشم. علاوه بر این، خودشناسی به شما کمک می کند زندگی مشترکتان را هم بهتر مدیریت کنید. برای مثال فرض کنید که من میدانم وقتی عصبانی میشوم، ممکن است حرفی بزنم یا کاری بکنم که دیگران را ناراحت می کند. این شناخت باعث می شود وقتی در رابطه درگیری پیش می آید، سعی کنم از فضا دور شوم تا زمانی که احساس کنم کنترلم را به دست آورده ام؛ درنتیجه، احتمال اینکه کاری کنم که بعدا پشیمان شوم، پایین می آید. تجربه نشان میدهد خودشناسی، به ویژه در روابط نزدیک و صمیمانه، نقش بسیار مهمی دارد.
۲. تصمیم گیری
ازدواج یکی از بزرگ ترین و پرچالش ترین تصمیمات زندگی است و در دل آن، تصمیمات کوچک و بزرگ زیادی وجود دارد. اولین تصمیمی که باید درباره ازدواج بگیرید، این است که می خواهید ازدواج کنید یا نه؛ بعد باید ببینید که میخواهید «الان» ازدواج کنید یا نه و بعد می روید سراغ اینکه می خواهید با این مورد ازدواج کنید یا آن یکی، می خواهید بچه دار شوید یا نه، شاغل باشید یانه و … و این داستان همین طور ادامه پیدا میکند؛ حتی زمانی که زندگی مشترکتان را آغاز کرده اید و درگیرتصمیمات ریزودرشت شده اید: کجاخانه بخرید، بچه ها را کجا ثبت نام کنید، ناهار چی درست کنید و خیلی چیزهای دیگر. کسانی که مهارت تصمیم گیری ندارند، ازدواجی پر از مشکل خواهند داشت.
۳. ارتباط موثر
ازدواج یک ارتباط مهم و درازمدت بایک شخص دیگر است. اگر بلد نباشید درست ارتباط برقرار کنید، پس ازدواج را هم بلد نیستید! اگر کمی دقت کنید، می بینید بسیاری از مشکلات زن و شوهرها به خاطر این است که بلد نیستند چطور باید با هم ارتباط موثری برقرار کنند. آنها نمی دانند چطور باید به هم محبت کنند، چطور باید با هم مذاکره کنند و چطور باید روابطشان را با دیگران مدیریت کنند. روابط انسانی به ویژه در ازدواج بسیار حساس است و چه بسا یک ناشیگری کوچک باعث بروز مشکلات بزرگی شده و چه بسا زوج هایی که به خاطر نداشتن مهارت های ارتباطی، کارشان به اختلاف جدی و حتی جدایی کشیده است. مهارت ارتباط موثر را باید پیش از اینکه فرایند آشنایی و خواستگاری آغاز شود، یاد بگیرید. قطعا در جلسه بله برون و مذاکره درباره مهریه و مراسم و … یکی از چیزهایی که بیش از همه به آن نیاز دارید، همین مهارت ارتباط است؟
۴. حل مسئله
ازدواج و زندگی مشترک پر از مسائل ریزودرشتی است که باید آنها را حل کنید، شاید پیش از اینکه وارد دنیای پر از شگفتی زندگی مشترک شوید نداشتن این مهارت زیاد به چشم نیاید. وقتی در خانه پدر و مادرمان هستیم بیشتر مسائل را آنها برایمان حل می کنند یا اگر در یک رابطه نتوانیم مسائل را حل کنیم، شاید خیلی راحت از آن بیرون بیاییم و خودمان را اذیت نکنیم، اما ازدواج این طور نیست و مسئولیت حل همه مسائل زندگی مشترک با خود شما و همسرتان است، ممکن است در این راه از دیگران مشورت با کمک بگیرید اما مسئولیت اصلی با شماست. اگر به یک رابطه پایدار و ازدواج ماندگار فکر میکنید، مهارت حل مسئله را یاد بگیرید. زندگی مشترک همیشه مسیر همواری ندارد و بیشتر مواقع فقط کسانی که مهارت حل مسئله دارند، می توانند از این پستی و بلندی ها جان سالم به در ببرند.
۵. هوش عاطفی
برای ازدواج هوش عاطفی (یا همان هوش هیجانی لازم است؛ چون درگیر یک رابطه عاطفی میشوید و برای مدیریت هر رابطه ای، به هوش عاطفی نیاز دارید. اینکه بتوانید بفهمید احساس خودتان چیست و چطور باید آن را به طرف مقابلتان ابراز کنید یا اینکه بفهمید احساس او چیست و چه برخوردی باید با آن داشته باشید، در ازدواج ضرورت دارد. هوش عاطفی یک جای دیگر هم به کارتان می آید؛ وقتی لازم می شود خودتان را کنترل کنید. کسانی که هوش عاطفی بالاتری دارند، احساسات خودشان را بهتر می شناسند و بهتر میتوانند آن را کنترل کنند؛ آنها در روابط خصوصی و اجتماعی شان بهتر عمل میکنند و درک بالاتری هم از دیگران دارند.
۶. کنترل خشم
در ازدواج زیاد پیش می آید که شرایط زندگی خوب پیش نرود و صبرتان لبریز شود. بقیه همیشه آن طورکه شما دلتان می خواهد، رفتار نمیکنند؛ همسرتان، خانواده همسرتان و بچه هایتان. وقتی روابط بین فردی شما گسترش پیدا می کند، به ویژه وقتی وارد روابط نزدیک و صمیمی می شوید، نیاز به مهارت کنترل خشم بیشتر به چشم می آید. دو هیجان وجود دارند که معمولا به عنوان قوی ترین و دردسرسازترین احساسات انسان شناخته میشوند و خشم یکی از آنها و دومی شهوت است. خشم می تواند ازدواجتان را به دردسر بیندازد. از دردسرهای کوچکی مثل آزردن طرف مقابل گرفته تا مشکلات بزرگی که گاهی در روزنامه حوادث می خوانید! کنترل خشم اغلب کار آسانی نیست و نیاز به تمرین زیاد دارد، بنابراین، هرچه زودتر شروع کنید، بهتر است.
۷. مدیریت زندگی
حتما دیده اید که گاهی موقعیت هایی پیش می آید که در آن افراد کاربالغانهای که مرتبط با ازدواج است، انجام میدهند و باعث می شوند یک شوخی رایج را به کار ببریم: «دیگر وقتش رسیده !»؛ این همان مهارت مدیریت زندگی است یعنی ماخواسته و ناخواسته می دانیم چه زمانی فردی به سطحی از مهارت مدیریت زندگی رسیده که دیگر وقتش است ازدواج کند. مدیریت زندگی مهارتی چندبعدی است و شاید به این سادگی نشود آن را تعریف کرد. اگر بخواهیم ساده بگوییم، مهارت مدیریت زندگی یعنی اگر می خواهید خانه دار باشید یا نان آور خانه، باید بدانید چطور این کارها را انجام بدهید تا بتوانید از پس زندگی بربیایید؛ یعنی باید زن / مرد زندگی باشید؛ باید برای خانه داری، همسرداری، اقتصاد، مدیریت هزینه ها، مهمان داری، تعادل بین کار و زندگی، اولویت بندی امور، پس انداز، آینده و خیلی چیزهای دیگری که در زندگی پیش می آید، آماده باشید تا بتوانید خانه و خانواده را مدیریت کنید.
۸. فرزندپروری
اگر قرار باشد بچه دار شوید، حتما و حتما باید پیش از اقدام برای آن خودتان را به مهارت های فرزندپروری مجهز کنید. بسیاری از مشکلاتی که افراد در بزرگسالی تجربه می کنند، به دلیل مسائلی است که در کودکی و نوجوانی برایشان پیش آمده است. ما برای فرزندپروری تقریبا هیچ آموزشی نمی بینیم؛ در صورتی که این کار یکی از حساس ترین کارهای دنیاست و اصولا ما با این مهارت به دنیا نمی آییم. اینکه شما فرد مهربانی هستید یا به اندازه کافی پول و امکانات در اختیار دارید یا بچه ها را دوست دارید یا حتی اینکه با تمام وجود نسبت به بزرگ کردن دوست فرزندانتان متعهدید، هیچ کدام کافی نیست. اگر شما قرار است پدر و مادر شوید، باید درباره روان شناسی کودک ، تغذیه کودک، تربیت دینی کودک ، تقویت هوش کودک، آموزش مهارتهای زندگی به کودک، شیوه مراقبت از کودک و خیلی موضوعات دیگر درباره کودک چیزهای زیادی یاد بگیرید: از پیش از بارداری گرفته تا زمانی که او بزرگ شود و سراغ زندگی خودش برود.
9. تعهد
وقتی تصمیم میگیرید ازدواج کنید، یعنی تصمیم گرفته اید به یک رابطه و به یک شخص و به یک سبک زندگی متعهد شوید. تعهد و پایبندی به ازدواج برای حفظ پیوند بین زن و مرد نقش حیاتی دارد. بعضیها تعهد را یک مهارت نمی دانند، اما واقعیت این است که تعهد یک مهارت است که می تواند آموخته شود. در دنیای امروز و با شرایط تازه ای که برای روابط و ازدواج ها به وجود آمده است، راه و روش متعهد ماندن به رابطه باید به نسل جوان آموزش داده شود، هستند کسانی که واقعا نمی خواهند رابطه شان را به خطر بیندازند، ولی ناخواسته درگیر مسائلی می شوند که رابطه شان تهدید میشود. در آینده درباره این موضوع مفصل تر صحبت خواهیم کرد.
۱۰. بخشش
این را آخرهمه آوردم، ولی شاید مهم ترین چیزی است که میتواند زندگی مشترک شما را نجات بدهد. وقتی می گوییم زندگی مشترک، یعنی شما از «من» دست میکشید و «ما» می شوید؛ یعنی به «ما» اولویت داده اید و تاحد زیادی از «من» گذشته اید. اگر زندگی مشترک پایدار می خواهید و رویایتان این است که به پای هم پیر شوید، به مقدار انبوهی بخشش در زندگیتان نیاز دارید. هر انسانی، در هر سن و جایگاهی که باشد، پر از اشتباه و عیب و نقص و بی تجربگی است و مهم این است که در طول زندگی اش، از نقطه تولد تا زمان مرگ، در حال رشد کردن است.
